نوید شاهد _ "جعفر بريری" یكی از محافظين شهيد "ولی الله فلاحی" در خاطره‌ای از فرمانده خود، می‌گوید: "تبادل آتش بين دو طرف به شدت ادامه داشت. صدای انفجار گلوله های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراكنده شنيده می شد. دكتر چمران در آن عمليات مجروح گرديد و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسيدند به شهيد فلاحی پيشنهاد كردم كه برای محافظت از تركش و گلوله‌ها، از كلاه آهنی استفاده كند..." ادامه این خاطره را را در سایت نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
نوید شاهد _

به گزارش خبرنگار نوید شاهد تهران بزرگ، شهید "ولی الله فلاحی" دهم اردیبهشت ماه 1310 در طالقان، دیده به جهان گشود. پس از پیروزی انقلاب، به سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، منصوب شد. وی از آغاز جنگ ایران و عراق در جبهه‌ها حضور دائم داشت. شهید فلاحی در بیست و نهم خرداد ماه ۱۳۵۹ به سمت کفیل ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد. شهید فلاحی در سانحهٔ سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ در هفتم مهر ماه سال 1360 به شهادت رسید. نوید شاهد تهران بزرگ در ادامه خاطره‌ای از «جعفر بريری» يكی از محافظين این شهيد والامقام را برای علاقه مندان منتشر می‌کند.

«در آبان ماه سال 1359 در سوسنگرد، عملياتی عليه نيروهای عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهايی يابد. شهيد فلاحی در نقطه‌ای ميان خط آتش، نيروهای خودی و سربازان دشمن براي نظارت بر اين عمليات حضور داشت و تنها فرد همراه ايشان من بودم.

تبادل آتش بين دو طرف به شدت ادامه داشت. صدای انفجار گلوله های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراكنده شنيده می شد. دكتر چمران در آن عمليات مجروح گرديد و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسيدند به شهيد فلاحی پيشنهاد كردم كه برای محافظت از تركش و گلوله‌ها، از كلاه آهنی استفاده كند، اما شهید گفت؛ «گر نگهدار من آن است كه من مي دانم، شيشه را در بغل سنگ نگه مي دارد.» با اين وجود از ايشان كه آن زمان رئيس ستاد مشترک بود. خواهش كردم كه براي اطمينان خاطر، هنگام انفجار گلوله ها به روی زمين دراز بكشند.

شهيد فلاحی با لبخندي گفت: «تو از من، خاطر جمع باش، چون انسان شهيد نمی‌شود مگر آن كه قبل از شهادت، كامل شده باشد. ضمن آن كه من هنوز به آرزويم نرسيده ام.»

من كه در پی راهی برای بازگشت و يا پناه امني بودم، پرسيدم: تيمسار شما مگر چه آرزويی داريد؛ لحظه‌ای تأمل كرد و سپس گفت: «مي دانی تنها آرزی من چيست؛ درجواب ایشان گفتم، آرزوی هر فرد نظامي در مرحله اول، سربلندی ميهن و اهتزاز پرچم كشورش به نشانه عزت و عظمت آن ملت است. اين نشان می‌دهد كه مردم آن كشور زنده، پويا و در دنيا قابل احترام هستند.


ايشان گفتند: «بله، همه اين ها درست است، اما مي دانی كه من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اوليه‌ام می‌شناسم. با توجه به پيش روی سريع عراق آرزو داشتم كه ارتش عراق زمين گير شود كه چنين شد.»

تنها يك آرزوی بزرگ ديگر دارم، و آن اين است كه ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانيم. كمتر از يک سال بعد، تيمسار فلاحی به آرزوی خود رسيد، اما چند ساعت پس از تحقق اين آرزو به والاترين مقام انسانی؛ يعني شهادت در راه خدا نائل گرديد.»


انتهای پیام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده